اطلاع رسانی

با توجه به افزایش هزینه‌های تولید روزنامه در چند ماهِ اخیر، و تلاش ما در راستای ادامه انتشار روزنامه «مواجهه» به‌روال معمول و حفظِ کیفیت و تیراژ روزنامه، ناگزیر به حذفِ امکان بازدید رایگان سایت و به‌تبع آن فروشِ آنلاین مطالب از طریق سایت هستیم. بنابر وضعیتِ اقتصادی اخیر، خاصه گرانی و نبودِ کاغذ موردنیاز برای انتشار روزنامه، در صورتی‌ که متقاضیِ بازدید از سایت روزنامه هستید و جهتِ یاری به امر فرهنگی و امکان ادامه انتشار روزنامه در این مسیر نیز ما را همراهی کنید.

چانچه تا اکنون عضو سایت نیستید، بر روی گزینه ثبت نام کلیک کنید.

چنانچه قبلا ثبت نام کرده‌اید، بر روی گزینه ورود به سایت کلیک کنید.

یادداشت

 

  • حل چالش تامین مواد اولیه؛ ضرورتی برای خروج از رکود و بحران

علیرضا کلاهی- کارشناس صنعت برق

برای آنچه که در اقتصاد ایران می‌گذرد می‌توان سناریوهای پرتعداد و متفاوتی نوشت. اما با نگاهی اجمالی و کوتاه به رخدادهای اقتصادی کشور، درمی‌یابیم که بخشی نگری، نبود نگاه جامع، ملی و فراملی و همچنین سودمحور بودن تمام حوزه‌های اقتصاد به ویژه صنایع بالادستی، هرگز به ما اجازه نداده که مسیر درستی را برای دستیابی به توسعه، شناسایی کرده و یا در آن گام برداریم.واقعیت این است که نگرش حاکم به اقتصاد به عنوان یک پیکره واحد نمی‌نگرد. متاسفانه هر یک از ما در هر صنعت و صنفی بیش از هر چیز تلاش کرده‌ایم که چارچوب‌های سودآوری خود را حفظ کنیم. نتیجه این نگاه، جدا شدن مسیر صنایعی است که در مواد اولیه، محصول و یا تجهیزات واسطه‌ای به یکدیگر وابسته هستند.نگاهی به عملکرد صنایع بالادستی نظیر فولاد، مس و آلومینیوم موید حاکمیت این نگرش بر حوزه‌های متفاوت اقتصادی کشور است. آنها که به عنوان صنایع مادر شناخته می‌شوند، به رغم بهره‌مندی از ده‌ها میلیارد دلار یارانه، امتیازاتی مانند ارز دولتی جهت واردات مایحتاج، معادن وسیع و ارزان، ارزان ترین برق جهان، آب تقریبا رایگان و گاز یارانه‌ای، حاضر نیستند کوچکترین مزیتی در اختیار صنایع پایین‌دستی و تولیدکنندگان داخلی بگذارند.صادرات ارزان فلزات اساسی نظیر مس، فولاد و آلومینیوم، نه تنها به مثابه چوب حراج زدن به ثروت‌ها و اندوخته‌های ملی کشور است، بلکه تعادل زنجیره مصرف را به دلیل کم‌فروشی به صنایع پایین دستی‌داخلی به هم می‌ریزد، به‌گونه‌ای که در برخی موارد قیمت مواد اولیه حتی از محصول نهایی هم گران‌تر است.مشکل اینجاست که صنایع کوچک‌تر نظیر برق، آب، لوله و پروفیل و سایر صنایعی که اصلی‌ترین مواد اولیه آنها فلزات رنگی است، تا امروز حتی در قالب کارهای تشکلی و گروهی هم نتوانسته‌اند قدرت چانه‌زنی خود را در سطح این دست از صنایع بالا ببرند. چرا که صنایع بالادستی به واسطه ارتباط مستقیم با نهادهای تصمیم‌ساز و تاثیرگذار کشور مصالح خود را بر وضع قوانین و مقررات تحمیل می‌کنند. آنچه که در این میان نادیده گرفته می‌شود، منافع تولیدکنندگان بخش خصوصی است، علیرغم اینکه این شرکت ها در اشتغال کشور سهمی قابل توجه دارند.بدون تردید نمی‌توان از سهم و نقش حیاتی صنایع مادر در اقتصاد کشور چشم پوشید، اما چشم بستن بر نقش صنایع پایین‌دستی در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی، ایجاد اشتبغال پایدار و گسترش زنچیره ارزش افزوده به واسطه رونق تولید و توسعه صادرات غیرنفتی هم اشتباهی استراتژیک است که هزینه‌های آن برای کشور جبران ناپذیر خواهد بود.فراموش نکنیم که اقتصاد ایران در شرایط کنونی کشور بیش از هر زمان دیگری برای حفظ رشد اقتصادی، اشتغال و ارزش افزوده به صنایع پایین‌دستی نیاز دارد. حفظ این صنایع در رکود، تحریم و نابسامانی حاکم بر اقتصاد کشور، جز با اعمال سیاست‌های حمایتی منطقی و اثرگذار امکان‌پذیر نخواهد بود.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
بالای صفحه